کاش نمیشد
نوشته شده توسط : فاطمه و یوسف

سلام

مینویسم برا تو تو که میدونی الان حالم چه جوریه

مینویسم که بدونی از دیشب تا حالا فقط اشک ریختم و به سرنوشت

خودم بد و براه گفتم

مینویسم که بدونی هنوزم دوست دارم

مینویسم واسه دل خودم که یه کم آرومش کنم

مینویسم تا شکایت کنم از خدا پیش خودش

چند روز پیش وقتی پشت همین کامپوتر داشتم باهات صحبت میکردم

بهت گفتم ولی تو انگار نیخواستی باور کنی

چرا من ...؟

چرا باید تمام این بلاها سر من بیاد  ای کاش میتونستم فقط یه بار دیگه

باهات حرف بزنم بگم که منم مثل تو دلم

گرفته.

ای کاش امشب که میخوابیدم دیگه بلند نمیشدم

میدونی که زندگی کردن بدون تو نبود تو برام هیچ معنایی نداره عین

دیوونه ها مدام دارم بلند بلند با خودم حرف

میزنم با تو با صدات و حرفات دارم زندگی میکنم

همیشه منتظر بودم صبح بشه و بهش یه اس ام اس بدم بهش بگم

صبح بخیر بگم که دیشب از شوق صبح خوابم

نبرد بگم از این زندگی خسته ام ولی به خاطر اونه که دارم ادامه میدم

ولی الان چی به خاطر کی ادامه بدم

 

خدایا خودت دوای دردی کمکم کن

نباید اینجوری میشد نباید ...

دارم میمیرم سر قبرم بیا من که نتونستم تو عروسیت شرکت کنم لا اقل

تو توی مجلس ختم من بیا

 

خداحافظ عشق من خداحافظ





:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 13 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: